گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
داستان راستان
جلد اول
غذای دسته جمعی


همينكه رسول اكرم و اصحاب و ياران از مركبها فرود آمدند ، و بارها را
بر زمين نهادند ، تصميم جمعيت براين شد كه برای غذا گوسفندی را ذبح و
آماده كنند .
يكی از اصحاب گفت : " سر بريدن گوسفند با من " .
ديگری : " كندن پوست آن بامن " .
سومی : " پختن گوشت آن بامن " .
چهارمی : . . .
رسول اكرم : " جمع كردن هيزم از صحرا بامن " .
جمعيت : " يا رسول الله شما زحمت نكشيد و راحت بنشينيد ، ما خودمان‏
با كمال افتخار همه
اينكارها را می‏كنيم " .
رسول اكرم : " می‏دانم كه شما می‏كنيد ، ولی خداوند دوست نمی دارد
بنده‏اش را در ميان يارانش با وضعی متمايز ببيند كه ، برای خود نسبت به‏
ديگران امتيازی قائل شده باشد " ( 1 ) .
سپس به طرف صحرا رفت . و مقدار لازم خار و خاشاك از صحرا جمع كرد و
آورد